۱۳۹۴ فروردین ۷, جمعه

هشت مارس امسال در محافل زنان ایران چه گذشت؟


توضیح:
این گزارش فشرده‌ای است که یکی از همکاران «آتش» با نگاه به مضمون چند مراسم هشت مارس (روز جهانی زن) تهیه کرده بود که متاسفانه تا زمان انتشار آخرین شمارۀ نشریه به دست ما نرسید. این گزارش حاوی نکات بسیار مهمی برای ارزیابی از فضای کنونی جنبش زنان و پرسش‌های بخشی از کوشندگان این جنبش است.  


هشت مارس امسال در محافل زنان ایران چه گذشت؟

 
مراسم هشت مارس امسال نیز اگر چه مانند سالهای پیش در محافل خصوصی برگزار شد اما از گستردگی بیشتری برخوردار بود و این نشان از این دارد که تعداد زنانی که با این روز آشنایی دارند و آن را به عنوان روز زن قبول دارند در حال افزایش است. جمهوری اسلامی سال هاست که روز تولد فاطمه زهرا را به عنوان روز زن و روز مادر اعلام کرده است. به قول دوستی که با او در مراسم ۸ مارس آشنا شدم می‌گفت: فاطمه خودش از زندگی هیچ نفهمید و همیشه در حال شستن شمشیرهای خونین علی بود که از جنگ بازگشته بود و در ۱۸ سالگی هم از دنیا رفت. او چگونه می‌تواند الگوی زنان باشد؟ گفتم اتفاقا به این دلیل از دیدگاه یک حکومت دینی مردسالار باید الگو باشد چون همیشه مطیع و فرمانبردار بود. از دید این ها، این فشرده زن خوب بودن است.

موضوعات مختلفی در هشت مارس‌های امسال مطرح شد که حاوی نکات مهمی بود و سوال‌ها و دغدغه‌های افراد مختلف را نشان می‌داد. به دلیل واقعه اسید پاشی بر زنان در اصفهان هم موضوع خشونت مطرح بود و هم مبارزات زنان کوبانی که در سال گذشته در راس اخبار جهان بودند. بحث در مورد کوبانی بیشتر حول مبارزه مسلحانه و نقش زنان در این مبارزه جریان داشت. نقش مهمی که زنان در این مبارزه داشتند خیلی‌ها را متقاعد کرده که بدون مبارزه مسلحانه اهداف مورد نظر محقق نمی‌شود. بحث‌هایی در مراسم مختلف 8 مارس در این مورد می‌شد که دست بردن به اسلحه باید به موقع باشد و لازمه این مبارزه داشتن تشکیلات است. همچنین این بحث‌ها بود که آغاز به موقع مبارزه مسلحانه، هم امکان موفقیت و رسیدن به هدف را بیشتر می‌کند و هم نگرش منفی مردم را نسبت مبارزه آنهم از نوع مسلحانه عوض می‌کند. چرا که دست بردن به اسلحه در زمان نامناسب نا امنی را به جامعه تحمیل می‌کند و مردم را کنار حکومت و در مقابل کسانی که مسلح شده‌اند  قرار می‌دهد. این سوال برای خیلی‌ها مطرح بود که چه زمانی برای دست بردن به اسلحه مناسب است؟

این بحث‌ها یک مساله مهم را مطرح می‌کرد و آن لزوم انقلاب و دگرگونی بود. و اینکه برای انقلاب باید به مبارزه مسلحانه به عنوان عالیترین شکل مبارزه و در قالب تشکیلات دست زد. بحث‌هایی دیگری بود از این قرار که انقلاب در شرایط فعلی ناممکن است و استدلال این بود که پیشروان این امر قدرتی ندارند و مردم نیز وضع موجود را قبول دارند. در نتیجه مبارزه مسلحانه اگر چه خوب است اما بسیار دور از دسترس است. به همین دلیل تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که هر کس از خود و خانواده‌اش شروع کند. یعنی مساله به شکل فردی باید حل شود. اما بسیاری دیگر باور دارند که باید انقلاب صورت بگیرد و آزادی زنان و تغییر شرایط موجود در جامعه در گرو انقلاب است. اما این موضوع مهم سوالات مهمی را با خود به همراه دارد. اینکه چگونه باید امر انقلاب را به پیش برد؟ ایا با کار مخفی می‌توان کار را پیش برد؟ چه باید کرد تا شرایطی مثل سال ۵۷ پیش نیاید؟ چگونه باید با مذهبی‌ها مقابله کرد؟ چرا در سال ۵۷ گروههای سیاسی با گروههای مذهبی مقابله نکردند؟ عده‌ای نیز معتقدند که کوبانی تا پیش از این جامعه‌ای مذهبی بود و زنان از خانه بیرون نمی‌آمدند اما این مبارزه بود که وضعیت زنان را تغییر داد اما سوال این است که در جامعه‌ای مثل کوبانی که اکثریت مذهبی هستند آیا پدید آمدن شرایط برابر برای زنان امکان پذیر است یا نه؟ آیا پ.ک.ک به عنوان حزبی که رهبری را در دست داشت واقعا ایده رهایی زنان را دارد یا نه؟ یا تنها می‌خواهد که مردم را به پشت جبهه مبارزاتش تبدیل کند؟ این حزب با توجه به قوانینی که دارد از نیروهایش استفاده ابزاری می‌کند. مثلا نیروهایش حق ندارند ازدواج کنند و مساله رهایی زنان را به بعد از کسب قدرت موکول می‌کنند. در حالیکه تضاد بین زن و مرد بعد از انقلاب هم موجود است. بعضی‌ها این نظر را داشتند که این حزب سال هاست که مردم کرد را فقط درگیر زبان و لباس کرده‌اند و رهایی را برای مردم در این ها معنی کرده‌اند . بعضی نیز معتقدند که مبارزه مسلحانه در احزاب کرد دیگر هم سابقه داشته ولی در کوبانی به خاطر شرایط خاصی که موجود بود مورد توجه قرار گرفت.

دربارۀ طرح افزایش جمعیت نیز در محافلی بحث شد که با پر رنگ کردن خانواده می‌خواهند زنان و کل جامعه را زیر سلطه بگیرند و زنان نباید تن بدهند به این طرح‌ها. در محافلی نیز بحث‌ها و خواسته‌های مختلفی مطرح شد که بیشتر نشان از افق پایین زنان در امر آزادی را داشت و باید دید که دست یافتن به این خواسته‌ها اصولا آزادی محسوب خواهد شد؟ مثلا: اختصاص حقوق به زنان خانه دار؛ یا اختصاص بیمه عمر برای قربانیان اسید پاشی بدون اینکه صحبتی از مسئلۀ حجاب و ایدئولوژی حاکم و ارزش های مسلط و تبلیغات جمهوری اسلامی در این زمینه شود که علت این جنایت بود. مسئله این است که آیا بدون بحث از سیاست‌های حکومت ضد زن و مرد سالار به آزادی خواهیم رسید؟ در حالی که می دانیم همین خواسته‌ها نیز حتی در قالب  فعالیت‌های یک تشکل قانونی، مجوز دار و اصلاح طلب نیز دست یافتنی نیست.

امید به روزی که بتوانیم این روز را در خیابان ها جشن بگیریم.

شادی کریمی ابیانه